The normal girl
رويا




من کي هستم؟





درباره ImagicGirl

















03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 08/01/2007 - 09/01/2007


Saturday, March 12, 2005

وقتی یه کسی می میره ، چه اتفاقی برای موبایلش می یوفته ؟ یعنی دیگه زنگ نمی زنه ؟ آیا همه دوستاش که تو phonebook بودن ، می فهمن که اون مرده ؟ حالا اگه یکی هنوز نفهمیده باشه و بهش (به موبایل اونی که مرده ) زنگ بزنه ، چی ؟ اطرافیان اونی که مرده می زارن هی زنگ بزنه يا اینکه کاملا خاموشش می کنن که موبایلشم مثل خودش خاموش باشه ؟
حالا اگه روشن بود و گوشی رو برداشتن . چی می گن به اونی که اونور خط ِ ؟
شايد يه چیزی مثل اين ؟
:
- الو ؟
- الو ، سلام !
- سلام
- ببخشید می تونم با فلانی حرف بزنم ؟
- فلانی ... (لابد اینجا طرف بعض کرده ..) نیستش ...
- کجاست کی می ياد ، مدت زیادیه خبری ازش ندارم ؟ می خوام بدونم زندس مردس؟
- اون مرده ....
- جان ؟ مرده ؟ یعنی چی ؟
- یعنی مرده دیگه (گریه + بغض ) رفته اون دنیا ، زیر یک عالمه خاک ....
-....
- الو ... الووووووو....... (به بقیه آدمهای اطراف اون مرده می گه : قطع کرد.
)

شاید بعضی وقتا بهتره بزاریم همینجور زنگ بخوره . عوض اینکه گوشی رو برداریم و بگیم مرده !
اونجوری هنوز برای اونور خط امیدی به زنده بودن هست ....

می شه یه بار دیگه زنده بشی ؟ من دارم تلاشمو می کنم ، یه بار دیگه Plz ....



دوستان

دلتنگستان (اولين وبلاگ فوقلعاده که خوندم )
هولمز(هم آبی هم شرلوک هولمز )
زهرا(ساده و راحت البته کامپيوتری )
پينکفلويديش(خودتون بخونين نظر بدين)
من ، خودم ، احسان(قبلنا بهتر بود ) 
من و مانی (يه مانيه نازبا مامانش )
خرمگس (قبلنا زودبه زود می نوشت )
زنانه ها (مايه های فمينیستی داره )
عمو بهزاد (عموی خوبيه )
يه کليک برای هميشه (واقعا همه چی داره )
ايستادن در مقابل باد (روزنامه نگار نبود بهتر می نوشت)

 

  This page is powered by Blogger. Isn't yours?