The normal girl
|
رويا |
|
Wednesday, March 23, 2005
سلام .
خوبین الان داشتم یه متن می نوشتم . برای اینکه بزارم اینجا . در عین حال داشتم میل هام رو هم چک می کردم . همینطوری چون زیاد شده بود. می دونین اگه وبلاگم و همین میل باکسام نبود ، شاید اصلا دیگه به نت وصل نمی شدم . بعد دوتا میل داشتم از دوتا از دوستام برای تبریک عید . می دونین من امسال اصلا حس عید رو نداشتم . حس تبریک و کارت و اینا . سالهای پیش ، چند سری کارت درست می کردم . به صورت مختلف برای دوستام می فرستادم و امسال فقط در حد SmS و همین تبریکی که تو وبلاگم زدم . حتی به صورت ofline هم تبریک نگفتم ، از این لحاظ واقعا از همه دوستام معذرت می خوام . ولی خب حسش نبود . حس ِ عید رو تا یکساعت قبل عید نداشتم . همیشه برام عید یه اتفاق خارق العاده ای بود ولی امسال مثل یه رسم مسخره ماچ و روبوسی و عید دیدنی و خوردن و حرف زدن و آخرش خداحافظ شما و دم در بهت پول تو می دن که اومدی دیدنشون و بهش می گن عیدی . نامه های تبریک که گرفتم خیلی قشنگ بود و همینطور خیلی هم لازم بود . یکیش ساده بود و تبریک گفته بود چون به قول خودش خیلی وقت نداشته ولی همینکه آدم می بینه یکی از اونور دنیا برای عید کارت تبریک می فرسته ، مثل یه جرقه شادی می مونه تو دل آدم . اون یکی هم یه متن خیلی جالب بود . بازم به قول خودش "ino neveshtam vali ziad fekr nakardam o eslahesh nakardam ta masnoui nashe" می دونین راستش نمی دونم چی می خوام بگم ولی وقتی این دوتا میل رو خوندم انگار دنیا یه زره روشن تر شد . درسته که دیگه به سادگی از کنار هم می گزریم با اینکه دوستیم هنوز . درسته که انقدر مشغولیم و busy که جز ادا کردن رسم های کهنه ، وقت هیچ کار دیگه ای رو نداریم ولی انگار هنوز قلبها می تپن تو سینه ها و بعضی وقتا با دلامون حرف می زنیم . به هر حال امیدوارم که این خیلی مصنوعی وشعاری نشده باشه ولی این حس الانم بود متن نامه دوستم خیلی قشنگه یعنی خیلی پر معنیه . واقعا خوشحالم که با چنین آدمی آشنا هستم . بی اجازه خودش ، یه تیکه های شو اينجا می زارم چون خیلی قشنگ ِ . مرسی و بازم نوروزتون مبارک ! اینم متن نامه ببخشید که دیر شد می خواستم خود عکس رو بزارم به همین خاطر طول کشید :
|
|