The normal girl
|
رويا |
|
Sunday, February 13, 2005
برف هم بدشنانس خوشانس داره ها !
يسری از دونه های برف می ريزن رو خيابون و رو ماشين ها و آدمها ، که گرمه و زود آب می شن . يا می ريزن رو پياده رو ها و زير پا له می شن و کوبيده می شن و همه زيبا يشون از بين می ره . اما اونايی که خوشانس ترن می يوفتن رو برفهای قبلی يا می شينن سر ديوار يا رو ماشين هايی که راه نيوفتادن يا روی درختها . از همه خوشانستر اوناين که می يوفتن روی پشت بوم ها ، چون روزای اول که برف می ياد کسی کاری به کارشون نداره ، بعدشم که می يان برف پشت بوم ها رو می ريزن پايين ، برفا می ريزن روی برفهای ديگه و هی زياد می شن . رو هم می مونن و سفيدشونو و خوشگليشونو به رخ بقيه می کشن . فکر کنم هر دونه برفی که داره از آسمون می ياد پايين ، آرزوش اينه که باد اونو ببره جايی که بيشتر بتونه بمونه و سفيديشو به رخ بکشه . البته اين وسط فکر کنم برف شهيد هم داريم ، چون بعضيا در راه بقيه فدا می شن ، بخصوص اون برفهايی که زودتر می يان پايين و خودشون در اثر گرمای محيط آب می شن اما محيط رو سرد می کنن تا دونه های بعدی که می يان تو محيط سرد، بيشتر بمونن . و هی دونه های بيشتری رو هم انباشته بشن و هی سفيدی بيشتری به رخ بقيه بکشن ! اينم از انشای ما در باره يک روز برفی ! خوش بگذره
|
|