The normal girl
رويا




من کي هستم؟





درباره ImagicGirl

















03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 08/01/2007 - 09/01/2007


Tuesday, December 14, 2004

بازم ابی !
توی تنهايی يک دشت بزرگ
که مثل غربت شب بی انتهاست
يک درخت تن سياه سر بلند
آخرين درخت سبز سرپاست
رو تنش زخم ولی زخم تبر
نه يک قلب تير خورده نه يه اسم
شاخه هاش پر از پر پرنده هاست
کندوی پاک دخيل و طلسم
چه پرنده ها که تو جاده کوچ
مهمون سفره سبز اون شدن
چه مسافرا که زير چتر اون
به تن خستگيشون تبر زدن
تايه روز تو اومدی بی خستگی
با يه خورجين قديمی قشنگ
با تونه سبزه نه آيينه بود نه آب
يه تبر بود با يه اهرم سنگ
اون درخت سر بلند پرغرور
که سرش داره به خورشيد می رسه منم منم !
اون درخت تن سپرده به تبر
که باسه پرنده ها دلواپسه منم منم !
من صدای سبز خاک سربيم
صدايی که خنجرش رو به خداست
صدايی که توی بهت شب دشت
نعره ای نيست
ولی اوج يک صداست !
رقص دست نرمت ای تبر به دست
با هجوم تبر گشته و سخت
آخرين تصوير تلخ بودنه
توی ذهن سبز آخرين درخت
حالا تو شمارش ثانيه هام
کومه های بی امون تبره
تبری که دشمنه هميشه اين درخت محکم و تناوره
*من به فکر خستگيهای پر پرنده هام
تو بزن تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام
آخرين ضربه رو محکم تر بزن *

خوش بگذره
پ.ن : قسمت آخرش رو می تونين هرچند بار که می خواين تکرار کنين ، با فرياد !



دوستان

دلتنگستان (اولين وبلاگ فوقلعاده که خوندم )
هولمز(هم آبی هم شرلوک هولمز )
زهرا(ساده و راحت البته کامپيوتری )
پينکفلويديش(خودتون بخونين نظر بدين)
من ، خودم ، احسان(قبلنا بهتر بود ) 
من و مانی (يه مانيه نازبا مامانش )
خرمگس (قبلنا زودبه زود می نوشت )
زنانه ها (مايه های فمينیستی داره )
عمو بهزاد (عموی خوبيه )
يه کليک برای هميشه (واقعا همه چی داره )
ايستادن در مقابل باد (روزنامه نگار نبود بهتر می نوشت)

 

  This page is powered by Blogger. Isn't yours?