The normal girl
|
رويا |
|
Sunday, November 28, 2004
آقا من زندم ، حالم هم خوبه ! (کسی اصولا حال منو پرسيده بود ؟)
به روز رسانی نمی کنم ، چون يه ذره حسش نيست ، يه ذره زيادی پروژه مروژه رو سرمه ، يه ذره اينجا زيادی سرده ، يه ذره هم دسترسی به net سخته . خلاصه هروقت اين يه ذره ها ، يه ذره تر شد ، می يام باستون می گم . خوش بگذره . ( بيشتر از يه ذره ) پ.ن : فال تاروت هم برام "سکوت " اومد ، نوشته : در اين لحظه ، همچنان که سکوت در تو رسوخ می کند ، می توانی اهميت آن را بفهمی ، زيرا اين همان سکوتی است که گوتام بودا تجربه می کرد . اين همان سکوت چوانگ تسو ، يا بودی دارما يا نانس است ... طعم سکوت يکی است . زمان عوض می شود ، جهان مدام عوض می شود اما تجربه سکوت و لذت آن ، يکسان می ماند . اين تنها چيزی است که می توانی به آن تکيه کنی ، تنها چيزی است که هرگزنمی ميرد . سکوت تنها چيزی است که می توانی گوهر وجودت بنام
|
|