The normal girl
رويا




من کي هستم؟





درباره ImagicGirl

















03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 08/01/2007 - 09/01/2007


Monday, November 01, 2004

اگه يه روزی مثل اين فيلمهای آمريکايی ماشينها و روباتا دنيا رو فتح کنن و نسل انسان رو از بين ببرن و باسيه خودشون يه دنيای جديد بسازن . انوقت فکر کنم تو يکی از موزه های مهمترين شهری که می سازن ، وسط موزه تو يه محفظه بلوری ، رو يه سه پايه برنزی قشنگ ، يه دونه قلب انسانی می زارن . همونی که ما حالا بهش می گيم "دل " . اونو اونجا به عنوان تنها يادگاری از نسل بشر ، می زارن !

- فکر کنم بايد بگرديم ببينيم تو موزه ای جايی اين کارو کردن يا نه !

خوش بگذره .



دوستان

دلتنگستان (اولين وبلاگ فوقلعاده که خوندم )
هولمز(هم آبی هم شرلوک هولمز )
زهرا(ساده و راحت البته کامپيوتری )
پينکفلويديش(خودتون بخونين نظر بدين)
من ، خودم ، احسان(قبلنا بهتر بود ) 
من و مانی (يه مانيه نازبا مامانش )
خرمگس (قبلنا زودبه زود می نوشت )
زنانه ها (مايه های فمينیستی داره )
عمو بهزاد (عموی خوبيه )
يه کليک برای هميشه (واقعا همه چی داره )
ايستادن در مقابل باد (روزنامه نگار نبود بهتر می نوشت)

 

  This page is powered by Blogger. Isn't yours?