The normal girl
|
رويا |
|
Thursday, October 14, 2004
همش بلند پردازيهای عجيب غريب ، شبکه lan و اينترانت و نمره ها روی web و mail server درست کنيم و بسازيم و شهر آرمانی ..
آخرش از اون بالا می يوفته پايين ، سرش می شکنه. يا شايدم با اينکه می دونه اينا خيال پردازيه ، با گفتن اين ايده های خوب ما رو تشنه تر کنه و بزاره تو تخيلات بمونيم. wireless و شبکه نت جهانی و خطوط T1 و T3 و ADSL پرسرعت اينترنتی... اون حرف می زنه ازتکنولوژی های خوبی که هست... ما هم می شينيم چهار چشمی نگاه می کنيم و حسرت می خوريم. وقت هم می گزره... آخرشم می گه ، امکان عملی اين ها که می گم ،کم پيش می ياد برای آدم ، ولی خب بدونين بد نيست... آدم دلش می خواد به حال زار خودش گريه کنه... وقتی هم می گه کل شبکه مشهد پهنای باند 8mb/s داره و اين و بين 500، 600 تا ISP مشترک گذاشته . ديگه می بينی گريه هم به حال آدم فرق نداره... و ما چه تواناييهايی داريم که شبکه رو تو تخيل هامون ياد می گيريم و وصل می کنيم و استاد می شيم... وقتی به دوبرابر پول آزمايشگاش فکر می کنی که دادی و حالا نشستی تو کلاس عملی، استاد محترم می فرمايند اين جا امکانات نداره و از اين کلاس انتظار عملی نداشته باشيد... فشار خون آدم زيادی می ره بالا. مثل اينکه هنوز جيباشون پرپول نشده که سر ريز کنه ، و بخوان خرج امکانات کنن... ما هم چه استاد خوش خيالی داريم يا شايدم که نفسش از جای گرم بلند می شه ، بازم می گه اينجا فلان کارو می کنيم و شبکه می سازيم و درست می کنيم و فقط امکانات می خوايم... هوم... اينم حاصل دوساعت کلاس شبکه ما... به شما خوش بگذره. مخباره شده از مشهد مقدس پ.ن:حاصل بالا رفتن زيادی فشار خون ما و گروهی از دوستان ، باعث يک حمله انتحاری به اتاق مدير گروه شد و ايشون رو مجبور به عقب نشينی موقتی کرد ، البته ايشون از اون مشهديهای اصليلن . به هر حال فعلا گفتن چشم امکانات هم می ياد...
|
|