The normal girl
|
رويا |
|
Friday, September 24, 2004
با عرض سلام
با عرض پوزش از همه دوستان محترم و محترمه که اومدن و در اين دکون (به قول اصفهونيا) بسته ديدن، sorry (به قول خارجيا) از همگی . ولی خب همش هم تقصير بنده نبود ها ، اين خطوط پرسرعت و فوق العاده عالی مخابراتی ما دچار مشکل شده بودن و ايجاد noise می کردن يا به زبون راحتر تر انقدر رو خط تلفن سروصدا بود که صحبت تلفنی هم به سختی انجام می شد چه برسه به اينترنت و وبلاگ آپديت کردن و از اين حرفا ، بعدشم که همون طور که مستحضرين تعطيلات تابستانی به پايان رسيده و نخود نخود هر که از خانه خود درآيد برود سرکار و زندگی خود، ما هم بايد يه سر تشريف می برديم مشهد مقدس برای رسيدگی به اوضاع احوال اونجا، چون درسته که خيلی در زمينه دانشگاه لازم نيست فسفر بسوزونيم ولی خب بايد هر يه چند وقت يه باری اونجا يه سری بزنيم ببينيم چه خبره . در حال حاضر هم که خدمت دوستان هستم ، از سفر مشهد مقدس برگشتيم و با اينکه فصل بازگشايی مدرسه هاست اوصولا آدم بايد سر کلاس و درس باشه ، ما ديديم چون اوضاع کم وبيش تق ولق و از طرفی امور مهمتر از دانشگاه رفتن در شهر غريب ، تو شهر خودمون در جريانه ، ترجيح داديم که فصل تابستان رو يه دوهفته ای بيشتر کش بديم و فعلا در همين شهر دوست داشتنی خدمت دوستان و خانواده و فاميل باشيم ، تابعد خدا چه خواهد . خوش بگذره پ.ن : البته همه در جريان هستن (اگه هم نيستن تو جريان می يان ) که اموری چون به خونه بخت فرستادن دوست عزيزمان هست که مارو اينجا نگه داشته ، وگرنه ما از روز ازل بسيار بسيار بچه درسخون و بموقع سر کلاس برويی بوديم و هستيم پ.ن : با اينکه اين چند وقت سعادت بروز رسانی (همون update خودمون) وبلاگ رو نداشتيم ولی يه سری مطلب نوشتيم در مورد شمال و تعطيلات تابستانی و چند موضوع ديگر که با کمی تاخير اينجا می ذاريمشون که دوستان بخونن و نظر بدن. به قول دوستی يا حق
|
|