The normal girl
|
رويا |
|
Tuesday, September 28, 2004
کتاب "نامه های عاشقانه پيامبر" خيلی خوبه ، مال جبران خليل جبران ، حرفهای خوبی داره . بار اولی که اسم اين کتاب و ديدم فکر کردم منظورش از پيامبر حضرت محمد(ص) است و تعجب کردم .
بعدها فهميدم که جبران خليل جبران يک کتاب داره و يک شخصيت معروف به نام پيامبر . برای نوشتن اين کتاب يک مشوق و همکار خوب داشته که نامه های که با اون رد و بدل می کرده توی کتاب نامه های عاشقانه پيامبر اومده که البته گردآوريش کار پائولو کوئيلو ِ . بعد کتاب پيامبر رو گرفتم ، ترجمه الهی قمشه ای با حواشی مختلفش . کتاب فوق العاده ای . من يه سری از جمله هاشو اينجا می نويسم. اين جمله ها رو به ياد دوستی می نويسم که تو لحظه هايی شاد و غمگين امسال تابستون ، هميشه پيشم بوده و بودنش بهترين کمک بوده . و البته برای خوندن اونايی که بايد بخونن و فکر کنن... - بيا تا در راه پيوند دو روح که يکديگر را درک می کنند سنگی نيندازيم.. - سکوت می کند تا سخنانی را که به سبب غوغای سخنها به گوشها می رسد دريابد و بهنگام باز گو کند. - پس چه باشد عشق ؟ دريای عدم درشکسته عقل را آنجا قدم (مثنوی) - ای آنکه به تقرير و بيان دم زنی از عشق ما با تو نداريم سخن ، خيرو سلامت (حافظ) - باغ پيامبر من سکوت اختران آسمان دانم که چيست من سکوت عمق بحر بيکران دانم که چيست من سکوت دختر محجوب پر احساس را در حضورمرد محجوب جوان دانم که چيست من سکوتی را که تنها بانوای سازو چنگ در ميان انجمن گردد بيان دانم که چيست (الهی قمشی) -چه بسيار که از غمها شکوه می کنم و قلبم بدان غمها بر خود می بالد. کدام کس می تواند از رنج و تنهايی خويش بدون دردو حسرت جدا شود؟ خوش بگذره
|
|