The normal girl
رويا




من کي هستم؟





درباره ImagicGirl

















03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 08/01/2007 - 09/01/2007


Thursday, August 26, 2004

آقا مسواک بزنيد، خانوم مسواک بزنيد ، بچه مسواک بزنيد
بعله بابا جان ، روزی سه بار صبح و ظهرو شب مسواک بزنيد . اصلا آقا جان هرچی می خوری مسواک بزنيد ، 26 ساعت مسواک بزنيد تا خدای نکرده سروکارتون با اين سنگبريا نه ببخشيد اين دندونسازيا نيوفته
جناب هاپولی می فرمودن که "شکولات اصولا برای سلامتيه انسانها مضره " ولی ما فکر کرديم که ايشون بيشتر برای منافع شخصيه خودشون می گن (آخه پيش خودمون بمونه شکلات خيلی دوست دارن).آخ ولی آقا جاتون خالی امروز وقتی داشتم زير اون دلر کوچلو که بلحق نمونه کامل ضرب المثل "فلفل نبين چه ريزه بشکن ببين چه تيزه" بود (جان شما با اون قدوقواره کوچيکش بلايی سرما آورد خواندنی ) به نحوی جان می دادم ، هزاران بار خودم رو درود فراوان فرستادم که بازهم دير فهميدم که جناب هاپولی درست می گن. درنتيجه آقا شکلات ، شيرينی ، شکر ، قند اصلا هر چی که شيرينه هر چی که اولش "ش " داره نخورين . نخورين بابا اتفاقی نمی يوفته عوضش جونتون سالم می مونه .

خب دوستان فکر کنم بعد از اين همه جَزَ فَزَ کردن بنده فهميده باشن که بعله بنده امروز برای اولين بار افتخار قرار گرفتن زير چرخ داندانپزشک را داشتم . خود جناب آقای محترم دندانپزشک هم اينو فهميدن چون وقتی که من داشتم زير اون دستگاه سنگ تراشی ايشون بالا پايين می پريدم ، خنديدن و گفتن : معلومه بار اولته مزيه چرخ دندونپزشکارو می چشيا !
الحق هم ايشون چنان ماهرانه با اون دلر کار می کردن که انگار دندون بنده يک عدد سنگ نخراشيده است و ايشون استاد سنگ تراش و بايد از اين سنگ نخراشيده يه مجسمه ای چيزی در بيارن . منکه وقتی آخرش ديدم دندونم هنوز سر جاشه بس تعجب کردم، انتظار نداشتم چيزی ازش باقی مونده باشه.
بعله ديگه اينم وضع دهشتناک امروز ما!
هرچقدر قبلش خوب بود (قبل دندونسازی ) در زير آن چرخ کذايی همه خوشيهای قبل از يادمان پريد.
يه نکته دردناکش در اين مدت اين بود که جدا از اون دردها و فشارهای که جناب دکتر با اون چرخشون روی فک من می ياوردن (حالا خوبه کلی آمپول بيحسی به لثه بنده وارد کردن) تازه يه وقتايی دستيار محترمه شونم مييومدن کمک و اونموقه ديگه واويلا ، چونکه آقای دکتر در همون حين که ابزار آلاتشون در دهان بنده بود ، می خواستن به خانوم دستيار توضيح هم بدن که چی کار کنن و بنده همچنان زير دستشون بودم.
يه نکته جالب اونجا ديدم يه جور سشوار بود مخصوص دندونپزشکی ، باهاش دندون خشک می کردن.
ولی از همه قسمتاش جالبتر اونجا بود که لبم تا يه مدت سنگين بود و حس نداشت و هرکی بش دست ميزد من نمی فهميدم، اين تيکش بامزه بود .
خب پس همگی خانومها و آقايون بچه های خوبی باشين و توصيه های عمو برقی رو جدی بگيرين و همش مسواک بزنيد ، مسواک بزنيد ، مسواک بزنيد ...
منم برم قبل خواب مسواک بزنم
شب خوش



دوستان

دلتنگستان (اولين وبلاگ فوقلعاده که خوندم )
هولمز(هم آبی هم شرلوک هولمز )
زهرا(ساده و راحت البته کامپيوتری )
پينکفلويديش(خودتون بخونين نظر بدين)
من ، خودم ، احسان(قبلنا بهتر بود ) 
من و مانی (يه مانيه نازبا مامانش )
خرمگس (قبلنا زودبه زود می نوشت )
زنانه ها (مايه های فمينیستی داره )
عمو بهزاد (عموی خوبيه )
يه کليک برای هميشه (واقعا همه چی داره )
ايستادن در مقابل باد (روزنامه نگار نبود بهتر می نوشت)

 

  This page is powered by Blogger. Isn't yours?