The normal girl
|
رويا |
|
Saturday, July 17, 2004
خب ما تو هفته پيش با جمعی از دوستان رفتيم فيلم " بيل را بکش " اولش که خب بيشتر، دوستان باعث شدن که بخنديم به جای اينکه از صحنه های سراسر خون آلود فيلم و بکش بکش وحشت کنيم . بعدشم که من تا يه مدتی شديدا احساس می کردم که می تونم يکي رو بکشم . خلاصه ولی جالب بود به خصوص به قول يکی از دوستان تکنيکش خوب بود چونکه وسطش زد رو کانال کارتون و جالب تر شد با اينکه کارتونشم خشن بود ولی خوب کارتون خشن صد درجه از فيلم خشن ، لطيفتره . ولی خب نکته ای که اينجا توجه من و جلب کرده اينه که اينا اين همه آب گوجه رو از کجا اورده بودن که به جای خون مردم اينور اونور بريزن چون اين خانومه هرکسی رو که می کشت يه دوليتر خون با صدای فش فشه مانند می زد بيرون.و اون خانومه يه لشگر آدم کشت .
راستی نکته جالبترشم اين بود که اصولا آدم کشه خانم بود ، و با اين جور فيلماس که قدرت برتر خانوما نشون داده می شه :) بعدشم ساعت 11 شب رفتيم يه جايی طرفای گيشا غذا بخوريم که البته آقاهه محترمانه گفت که می خواد ببنده و فقط لطف می کنه و به ما غذا رو می ده ديگه جايی که می خوايم غذا بخوريم پای خودمونه . غذا هم چيزبرگر بود که دوستان پيشنهاد دادن و گفتن خيلی خوشمزه است . خلاصه با کلی حساب کتاب و اينا غذا رو گرفتيم و رفتيم وسط پارک . غذا خوشمزه بود و زياد. منو دوتا آبجيها دوتا غذا گرفتيم يکيش موند . البته اين بماند که بنده تازه صبح فهميدم که ديشب چی داشتم می خوردم به هر حال اين بود داستان سينما رفتن ما به ما که خوش گذشت به شما هم خوش بگذره
|
|