The normal girl
رويا




من کي هستم؟





درباره ImagicGirl

















03/01/2004 - 04/01/2004 04/01/2004 - 05/01/2004 05/01/2004 - 06/01/2004 06/01/2004 - 07/01/2004 07/01/2004 - 08/01/2004 08/01/2004 - 09/01/2004 09/01/2004 - 10/01/2004 10/01/2004 - 11/01/2004 11/01/2004 - 12/01/2004 12/01/2004 - 01/01/2005 01/01/2005 - 02/01/2005 02/01/2005 - 03/01/2005 03/01/2005 - 04/01/2005 04/01/2005 - 05/01/2005 05/01/2005 - 06/01/2005 08/01/2007 - 09/01/2007


Wednesday, July 14, 2004

آقا ما رفتيم خونه يکی از دوستان ، بعد وقتی داشتيم می يومديم يه چيزی به اصطلاح بلند کرديم ، يه دفتر خوشگل پراز حرفهای خوشگلتر
خلاصه که از حالا تا وقتی که صاحاب دفتره نفهميد و دفترش پيش ما موند ، از حرفای قشنگ قشنگ اين دفتره ، اينجا می نويسيم
اينم از همون دفترست :
دل قوی دار ، جان دل
باد پاييز سرد و بی رحم است
پيرهن سبز درختان را از تنشان می درد
اما پيغام سبزشان را به هم می رساند
سرما رفتنی است
نسيم بوی شکوفه با خود خواهد آورد

خوش بگذره



دوستان

دلتنگستان (اولين وبلاگ فوقلعاده که خوندم )
هولمز(هم آبی هم شرلوک هولمز )
زهرا(ساده و راحت البته کامپيوتری )
پينکفلويديش(خودتون بخونين نظر بدين)
من ، خودم ، احسان(قبلنا بهتر بود ) 
من و مانی (يه مانيه نازبا مامانش )
خرمگس (قبلنا زودبه زود می نوشت )
زنانه ها (مايه های فمينیستی داره )
عمو بهزاد (عموی خوبيه )
يه کليک برای هميشه (واقعا همه چی داره )
ايستادن در مقابل باد (روزنامه نگار نبود بهتر می نوشت)

 

  This page is powered by Blogger. Isn't yours?